خان زاده ای به نام عبدالله شهبازی

0 نظرات

در ادامه مزخرف سازی ها و دروغ گویی های تاریخی در جمهوری اسلامی اینبار صدا و سیمای رژیم مبادرت به پخش مجموعه ای جدید تحت عنوان کلاه پهلوی کرده است. قصد ندارم به هیچ عنوان وارد نقد چنین مزخرفاتی و حتی تلاش برای اثبات دروغ بودن این مهملات شوم آنچه برای من در این نوشته مهم است شناسایی مشاور این سریال است و اینکه بدانید این افراد داری چه سابقه کثیفی بوده اند و از کجا سوز و گدازشان در مورد حکومت پهلوی پایانی ندارد. اما عبدالله شهبازی که از او در مصاحبه با ایسنا با عنوان مشاور تاریخی فیلمنامه یاد شده است کیست؟ پرویز ثابتی در کتاب در دامگه حادثه در مورد او چنین می گوید:
در مراجعه به ویکیپدیا نیز مشاهده میشود که:
عبدالله شهبازی در سال ۱۳۳۴ در شهر شیراز به دنیا آمد. پدرش حبیب الله شهبازی رئیس طوایف کوهمره سرخی بود که پس از شورش عشایر جنوب در سال‌های ۱۳۴۲-۱۳۴۱ علیه حکومت پهلوی تیرباران شد. از سال ۱۳۴۸ وارد محافل مذهبی- سیاسی هوادار آیت الله خمینی شد و از شاگردان شیخ محی‌الدین حائری شیرازی بود.
عبدالله شهبازی تنها یکی از نمونه های پرشمار خانزاده های مالباخته ایست که نقش خاموش آنان در حمایت  از انقلاب خونبار 57 و تلاش آنان در استحکام حکومت اسلامی مغفول مانده است. نبایستی فراموش کرد که بسیاری از فعالین رسانه ای که در حال حاضر  تحت عنوان خبرنگار و تحلیلگر و ... مشغول لجن پراکنی بی وقفه علیه حکومت پهلوی هستند نیز یا از این طیف هستند یا دارای روابطی نزدیک با آنان می باشند. این گروه عمومن فرزندان خود را برای برخورداری از آزادی های اجتماعی به خارج از کشور فرستاده است اما خود همچون زالویی بر سرمایه های بازپس گرفته شده در حکومت خمینی چنگ انداخته و از آن بهره می برد. و به همین دلیل یا عبارت بهتر مفتخوری در حکومت ملایان هست که نقش آنان تنها به تخریب چهره پهلوی محدود نمی شود بلکه تمام توان خود را به کار گرفته اند تا این بساط را به هر قیمت حفظ کنند. 

استدلال از نوع شیرین عبادی: چون "احتمال" مخالفت چین و روسیه وجود دارد پس بهتر است هیچ کاری نکنیم!

0 نظرات
خانم شیرین عبادی در مصاحبه با رادیو آلمان در باب طرح شکایت از علی خامنه ای با این استدلال که "ممکن است" با مخالفت چین و روسیه مواجه شویم به رد این طرح پرداختند. سرکار خانم شیرین عبادی! آیا باید همچون شما منفعل شد چون موانعی بر سر راه وجود دارد؟! عجبا از این درایت! پس چطور است همگی بنشینیم در خانه دست به آسمان برده و با انجام یک کار زینبی و خواندن دعای فرج به ظهور امام زمان کمک نماییم تا ماجرا به مطلوب شما و طیفی که از آن دفاع میکنید تمام گردد؟ تا جایی که به خاطر دارم شخص رضا پهلوی نیز به این مشکلات واقف بوده است و در مصاحبه ای که بعد از رسمی شدن شکایت انجام داده بر لزوم یجاد یک لابی گشترده در جلب حمایت اعضای این شورا تاکید داشته است. خانم شیرین عبادی مطمئن باشند کوشش هایی که در جهت جلب نظر این کشورها صورت می پذیرد به طور قطع بهتر از حضور در مهمانی های نایاک و خوش و بش با افرادی چون تریتا پارسی رهگشا خواهد بود.

حتمن کروبی را هم نیروهای برانداز چاق کردند!

0 نظرات
در سلسله حماقت های بی پایان رایج در وب فارسی خواندم که سلطنت طلبان از چاقی مهدی کروبی سو استفاده می کنند!! لابد پشت سرش مطلب مینویسند و از رضا پهلوی می خواهند به خاطر چاق شدن شیخ عذرخواهی کند! البته تجربه نشان داده است این جماعت هر آن کس که در دایره کوچک نادانی شان جا نشود را سلطنت طلب می نامند. منتها توصیه اینست که چنین جماعتی بهتر است بروند پشت بام و پپسی (امام سابق) را تماشا کنند تا هم ما اعصابمان آرام گیرد هم اینها به چیزی مشغول باشند و به این بهانه به سلسله پایان ناپذیر جهل خود نیاندیشند. من که می گویم بهتر است اصلن پپسی از همه عذرخواهی کند چرا که خبر چاق شدن شیخ و دست داشتن نیروهای برانداز را در ماجرا را به حاشیه برده است. شما چطور؟

ترس از اتحاد بی معناست؛ ایران امروز تجربه اتحاد سرخ و سیاه را تکرار نخواهد کرد.

2 نظرات
این روزها فروپاشی اقتصادی، انسداد حاکم بر فضای سیاسی و بن بست های متعدد در عرصه های بین المللی  تغییر در ساختار سیاسی موجود را ناگزیر ساخته است. چنین وضعیتی احتمال یک اتحاد فراگیر در بین اپوزوسیون ایرانی را نیز تقویت کرده است. جامعه ایران پس از تجربه ناموفق جنبش سبز که با غروب اصلاح طلبان مصادف شد، با درس گرفتن از تجارب کشورهای دیگر منطقه درصدد است تا به بازتعریف اهداف  تحول خواهانه سیاسی برسد. در همین حال نتایج پژوهش منتشر شده در روزنامه وال استریت ژورنال حکایت از ظرفیت بالای لیبرال دموکراسی در میان مردم ایران دارد. چنین ظرفیتی در جامعه ایران بزرگترین مانع در برابر تکرار فاجعه ای چون  57 می باشد. فضای ایدئولوژی زده جامعه روشنفکری ایران در آن دوران در نهایت منجر به اتحاد شوم روشنفکران چپ با متحجر ترین دسته اجتماعی شد که از آن به عنوان اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نام برده شده است. پیوندی میان اسلام گرایان و چپ ها با محوریت آمریکا ستیزی، که در نهایت نیز ثمره های خود را  به خورد 3 نسل بعد نیز داد. این اتحاد اگرچه در نهایت پایانی تراژیک برای سرخ ها داشت و خود بزرگترین قربانیان این محور آمریکاستیز گشتند، اما در کمال تعجب کماکان باقیماندگان آن پیوند این روزها نیز در صدد هستند به همان راهی بروند که 30 سال پیش رفته اند. اتحادی جدید این بار با اسلام گرایان جدید. به عبارتی سرخ جدید که این روزها اصرار زیادی دارد تا خود را "جمهوری خواه" معرفی کند با سیاه جدید که خود را "اصلاح طلب" نامیده است در صدد ائتلاف بر آمده اند. بهتر اینست این دوستان با نگاهی مجدد به نتایج نظر سنجی ها دید خود از جامعه ایران را به روز سازند. آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت! نسل نوی ایران آن ادبیات و مناسبات را بر نمی تابد. در هر روزنه ای به دنبال مدرنیته می چرخد و برچسب مصرف گرا او را از استفاده از تکنولوژی شرمنده نمی سازد!
با بلند شدن زمزمه اتحاد به طور شگفت آوری این خفتگان سیاسی نیز سر بلند کرده اند و پریشان وار هر آنچه در توان دارند به کار گرفته اند تا در راه آلترناتیو سازی سنگ اندازی کنند. من تعجبم از اپوزوسیون اینست که چرا یکبار هم که شده این جماعت غافل را متوجه نمی سازند که در بحث اتحاد اصولن موضوعیتی ندارند؟ آیا بهتر نیست به اتحادی فراخور ظرفیت سیاسی جامعه ایران اندیشید و از کسبه ورشکسته سیاسی که تاریخ انقضایشان مدتها به سر آمده است دوری جست؟
Copyright © تنفس