چندی است در گوشه و کنار وب فارسی که به سان بی بی سی و رادیوفردا و ... حالش بدجوری نزار است کمپنی علیه سخنان وزیر خارجه دولت کانادا به راه افتاده است. تو گویی تجاوزی به یک هموطن ایرانی در کانادا رخ داده است! اما این سخنان چه بود؟
اما ظاهرن این سخنان به مذاق طرفداران رژیم خوش نیامده است. با کمال تعجب دیده شده است که غرغر ها و کمپین های موذیانه بیشتر از سمت کسانی هست که خود را سبز (امروز بنفش!) نیز می نامند.
بی تعارف می گویم، باید پذیرفت جنبش سبز ناخالصی زیاد دارد. ناخالصی اش هم نه از سمت مردم بلکه از سمت کسانی هست که نوستالژی بازگشت به دورانی خاص را دارند. همان دوران پر رمز و رازی که خودشان یا پدرشان را سرمایه دار کرد. در حالی که بسیاری از این سرمایه ها حاصل بذل و بخشش های شرکت ها و کارخانه های مصادره شده از زمان شاه به حلقه تکنوکرات های مرتبط با رفسنجانی بدون رقیب جدی بود. روند نامطلوبی که در دوره پس از رفسنجانی نیز با اهدای وام های کلانی به این حلقه تحت عنوان فریبنده "تقویت بخش خصوصی" پیگیری شد. صد البته که که بخش ناچیزی از چنین سرمایه های بادآورده ای در نهایت سر از کانادا در خواهد اورد. امروز ریشه اعتراضات را باید در ویزاهای سرمایه گذاری همین سالهای موسوم به سازندگی و اصلاحات جستجو کنید.
عجبا که طیفی که خود را سبز! و مدعی تقلب انتخاباتی 88 میدانند و هنوز طنین شعارهای رای من کجاستشان در اینترنت طنین انداز است امروز معترض حرفهایی می شوند که خود زمانی مدعی اش بودند! از آن بدتر اما ایجاد کمپنی فریبنده است که درصدد القای برداشتی متقاوت از سخنان وزیر خارجه کانادا می باشد. اعضای این کمپین به طرز موذیانه ای با برجسته کردن "دست راستی" بودن و نفوذ لابی اسراییل، همان حرفهای جمهوری اسلامی را در شکلی دیگر و در مکان دیگر تکرار می کنند اما دردآور اینست که نئوبسیجی های مقیم تورنتو همزمان توان این را نیز دارند که خود را مخالف حکومت نیز جا بزنند!.
لیکن دردشان اما جای دیگریست و آن هم سفارتی است که بسته شده است و حسابهایی هست که بلوکه شده است. بسیاری از اینها همچنان یا مستقیمن از حکومت نفع می برند یا با واسطه هایی در حال مکش دلارهای نفتی به سمت خودشان هستند. عجب زندگی شیرینی! پول مفت ایران و آزادی های کانادا! از این بهتر؟
اما تاسف بار جایی است که این جماعت وقیحانه در کانادا میچرند و در عین حال دولت کانادا را دشمن ایرانیان معرفی می کنند! دیربازی هست که کانادا جمع کثیری از پناهندگان سیاسی و ... و مهاجرین و دانشجویان ایرانی را می پذیرد. به یاد دارم که بخش بسیار بزرگی از اقبال ایرانیان به مهاجرت به کانادا به علت رفتار مناسب مردم این کشور و همچنین دولت فدرال نسبت به مهاجرین ایرانی بوده است. چطور امروز امثال خانم آیدا احدیانی که سردسته حامیان و نئوبسیجی های ولایت مدار مقیم کانادا و حومه را به عهده گرفته است مشکل دولت این کشور با رژیم ایران را به مشکل دولت این کشور با مردم ایران ربط میدهد؟ اینها اگر مشکلی داشتند که این همه مهاجر از ایران نمی پذیرفتند! ظاهرن وقاحت را پایانی نیست...
با توجه به سابقه تقلب حکومتِ ایران، نتایجِ انتخاباتِ ایران معنایی ندارد. هیچ کدام از هشت نامزد که تایید شده‌ی جمهوری اسلامی بودند نشانه‌ای از یک نامزدِ واقعی برای ایرانیان را نداشتند و برنده انتخابات یکی دیگر از مهره‌های خامنه‌ای می‌باشد که برای ایرانیان نمایشِ خطرناکی را اجرا خواهد کرد و با اینکه ما مدت‌ها می‌باشد دیگر امیدی به رژیم ِ ایران نداریم، ولی هیچ وقت از مردم ایران نا‌امید نشده ایمباور کنید ابتدا که جنجال وبلاگنویس مقیم کانادا که به تازگی به یاری بی بی سی و دوستان رژیم دوست اصلاح طلب اسمی در کرده را دیدم تصور کردم اهانتی به هموطنی در کانادا شده است اما بعد از خواندن سخنان جناب بیرد کاملن متجب شدم از چرایی این جنجال. به باور من باید خط به خط این سخنان را طلا گرفت. این سخنانی که متاسفانه اپوزوسیون ایرانی باید بزند و البته میدانم که میزندد اما تریبون به انها نمیدهند.
اما ظاهرن این سخنان به مذاق طرفداران رژیم خوش نیامده است. با کمال تعجب دیده شده است که غرغر ها و کمپین های موذیانه بیشتر از سمت کسانی هست که خود را سبز (امروز بنفش!) نیز می نامند.
بی تعارف می گویم، باید پذیرفت جنبش سبز ناخالصی زیاد دارد. ناخالصی اش هم نه از سمت مردم بلکه از سمت کسانی هست که نوستالژی بازگشت به دورانی خاص را دارند. همان دوران پر رمز و رازی که خودشان یا پدرشان را سرمایه دار کرد. در حالی که بسیاری از این سرمایه ها حاصل بذل و بخشش های شرکت ها و کارخانه های مصادره شده از زمان شاه به حلقه تکنوکرات های مرتبط با رفسنجانی بدون رقیب جدی بود. روند نامطلوبی که در دوره پس از رفسنجانی نیز با اهدای وام های کلانی به این حلقه تحت عنوان فریبنده "تقویت بخش خصوصی" پیگیری شد. صد البته که که بخش ناچیزی از چنین سرمایه های بادآورده ای در نهایت سر از کانادا در خواهد اورد. امروز ریشه اعتراضات را باید در ویزاهای سرمایه گذاری همین سالهای موسوم به سازندگی و اصلاحات جستجو کنید.
عجبا که طیفی که خود را سبز! و مدعی تقلب انتخاباتی 88 میدانند و هنوز طنین شعارهای رای من کجاستشان در اینترنت طنین انداز است امروز معترض حرفهایی می شوند که خود زمانی مدعی اش بودند! از آن بدتر اما ایجاد کمپنی فریبنده است که درصدد القای برداشتی متقاوت از سخنان وزیر خارجه کانادا می باشد. اعضای این کمپین به طرز موذیانه ای با برجسته کردن "دست راستی" بودن و نفوذ لابی اسراییل، همان حرفهای جمهوری اسلامی را در شکلی دیگر و در مکان دیگر تکرار می کنند اما دردآور اینست که نئوبسیجی های مقیم تورنتو همزمان توان این را نیز دارند که خود را مخالف حکومت نیز جا بزنند!.
لیکن دردشان اما جای دیگریست و آن هم سفارتی است که بسته شده است و حسابهایی هست که بلوکه شده است. بسیاری از اینها همچنان یا مستقیمن از حکومت نفع می برند یا با واسطه هایی در حال مکش دلارهای نفتی به سمت خودشان هستند. عجب زندگی شیرینی! پول مفت ایران و آزادی های کانادا! از این بهتر؟
اما تاسف بار جایی است که این جماعت وقیحانه در کانادا میچرند و در عین حال دولت کانادا را دشمن ایرانیان معرفی می کنند! دیربازی هست که کانادا جمع کثیری از پناهندگان سیاسی و ... و مهاجرین و دانشجویان ایرانی را می پذیرد. به یاد دارم که بخش بسیار بزرگی از اقبال ایرانیان به مهاجرت به کانادا به علت رفتار مناسب مردم این کشور و همچنین دولت فدرال نسبت به مهاجرین ایرانی بوده است. چطور امروز امثال خانم آیدا احدیانی که سردسته حامیان و نئوبسیجی های ولایت مدار مقیم کانادا و حومه را به عهده گرفته است مشکل دولت این کشور با رژیم ایران را به مشکل دولت این کشور با مردم ایران ربط میدهد؟ اینها اگر مشکلی داشتند که این همه مهاجر از ایران نمی پذیرفتند! ظاهرن وقاحت را پایانی نیست...
۱۴ نظر:
These IRI lobbyist have an army of Like minded professors, law experts and rich people helping them and we, the transparent activists are not being bribed by the regime lobbyists in the West
آفرین بر شما! لینک و بخشی از این نوشتارتان را به سایتهای پارس دیلی نیوز، ایران پرس نیوز و حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) ارسال کردم تا بدست درون مرزیها برسد.
لابی رژیم در برون مرز بسیار قویست و یکی از دلائلش حمایت غربیهاست. اپوزیسیون راستین نیازمند لابی قوی ای است که در مقابل لابی رژیم قرار گیرد. بی شک وجود چنین لابی ای توجه ایرانیانی امثال من و شما که حداقل 70 درصد ملت ایران را بخود جلب خواهد کرد و قدرتی با پشتوانه مردمی و پایه اجتماعی اصیلی خواهد شد. این لابی باید بازتاب دهنده افکار و اهداف امثال من و شما باشد و با پشتوانه مردمی که خواهد داشت امکان ندارد نادیده گرفته شود چون غربیها هرگز تمام تخم مرغهایشان را در یک سبد نمی گذارند و همیشه به اندازه کافی جا برای تغییر جهت خود خواهند گذاشت همانطور که تغییر جهت کانادا را در عرض 5 روز دیدیم که از حمایت ملت ایران و غیرمشروع دانستن کلیت رژیم به تبریک به ملت ایران در انتخاب شجاعانه شان در انتخاب حسن روحانی ملاحظه کردیم! وقتی ببینند که لابی اپوزیسیون ملی قویست نمی توانند آنرا نادیده بگیرند چون سیاست شان حول محور منافع ملیشان در ایران می چرخد که بر اساس اینست که "ما دشمنی دائمی با هیچکسی و کشوری نداریم ولی منافع دائمی در همه کشورها داریم". مشکل از ماست و نه از لابی رژیم و حامیان غربیش. آنها منافع خود را دنبال می کنند و اگر ما درایت داشته باشیم و از این بازیهای سیاسی سر رشته ای داشته باشیم، منطق بما می گوید که ما هم باید لابی خود را داشته باشیم بجای اینکه مرتب نق و نوق بزنیم که آنها این و آنرا با ما کرده و می کنند. این نوع طرز فکر و مظلوم نمایی های حسینی و عاشورا و تاسوعایی را باید کنار بگذاریم و همانطور که آنها با لابیها و ابزارشان به جنگ ما می آیند ما هم با لابی و ابزار خود تا پیروزی قطعی به جنگ آنها برویم چون هر طرف که منطق و بازی بهتر و موثرتری کند و مردم بیشتری را پشت خود داشته باشد پیروز نهایی با اوست. رژیم را حامیان غربی و شرقی خوب تعلیم داده اند که در جنگ با ما ملت ایران سماجت و وارونه جلوه دادن وقایع و انکار حقایق را تا حد وقاحت دنبال کنند. سیاست همین فریب و وقاحت است که منافع ملی غرب و شرق را تامین می کند. ما می توانیم لابی ای داشته باشیم که بدون فریب مردم و بدون وقاحت نسبت به مردم منافع کلام و حیاتی ملی ایران را دنبال کند و فریب و وقاحت را مقطعی فقط نسبت به این دشمنان ایران اعمال کند.
با ر دیگر آفرین بشما می گویم و برایتان آرزوی تندرستی و خوشی و پیروزی دارم.
پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران
زیر چتر حکومت اسلامی، "شرم و حیا" کالایی ست بس کمیاب، تا جائی که این کمبود حتی به خارج از مرزها نیز سرایت کرده.
یکی نیست به خانم "احدیانی" و همرزمانشان؟! بگوید؛ اینجا چه میکنید؟ مملکت که دیگر گل و بلبل و همه مشکلات مردم حل شده، ماندن در غربت و حسرت چرا؟....هر چند که بسیاری از ما پاسخ این پرسش را بخوبی میدانند.
من خانم احدیانی را نمی شناسم اما به عنوان یک ایرانی مقیم کانادا می گویم که این کشور (کانادا) کم کم در حال تبدیل شدن به فاضلاب جمهوری اسلامی است. باز اقلا دولت کانادا با ایجاد محدودیت شدید برای ورود پولهای کثیف جمهوری اسلامی تلاشی برای تصفیه این فاضلاب کرده است و این خانم (و آقایان دیگر که من می شناسم) مشکلشان چیزی جز دیر و نا مرتب رسیدن مداخل نیست. متاسفانه به نظر می رسد تنها صدایی که از ایرانیان کانادایی در می آید صدای همین اراذل و اوباش ج.ا است که نام ژورنالیست، فعال اجتماعی و وبلاگ نویس را یدک می کشند.
این جماعت هم از توبره می خورند هم از آخور ، هم پول بی زبون کشور کانادا را هاپولی می کنند هم از دولت قاصب و قاتل، جمهوری اسلامی جیره و مواجیب می گیرند. درد یکی و دوتانیست . ایرانی رو با یه قرون پول سیاه می شه راحت خرید حالا هر طرفی که بهتر پول بده اونا هم همون طرف می چرخند. واقعا یکی نیست به اینها بگه شما که کشوری به این گوه و بول بولی دارید اونجا چه می کنید؟ برگردید همین ایران تا همون کلید مستراحی که دست احمدی نژاد بود حالا داده به روحانی ، توی همین مستراح زندگی کنید و اینقدر آبروی ایران و ایرانی رو نبرید. کلید خلایی دست روحانی از این یکی غافل نشوید ایرانی ها وطن فروش و مردم فروش نه تنها توی ایران بلکه در هر جای جای این دنیا .
متاسفم براي تان كه انقدر در اقليت مانده ايد و هنوز از غار تحريم و توهين به اكثريت مردمي كه راي دادند دست بردار نيستيد شما ها در هپروت خودتان سرگردانيد و منفعل و مفت خور و كاسه ليس صدقات دولتهاي غربي چرا بيدار نمي شويد چرا اين همه خوشحالي مردم كه هم زمان به نتيجه واحدي رسيدند را نمي بينيد همه اين كلتي كه شب تا صبح در خيابان بودند اين هفتاد و دودرصد راي دهندگان گاگول و احمق و نادان بودند و تو فراري زباله گرد غربيها خيلي سرت ميشه
زباله گرد مفلوك و حبس شده تا ابد در غار تحريم
چرا پست را حذف كردي ترسو
من مهران محبوبى مقيم تورنتو هستم.
اشكال كار اين بود كه از ايران مهاجر هاى بسيارى را گرفتند و اين امكان به كسانى داد كه در ايران داررى پول و منسب و مقامى اند و خود و تخم تركه هاى خودشان رو به كانادا آوردند و الان مايلند مرتب به ايران رفت و آمد كنند
اينها جاى پناهندگان ايرانى فرارى از جهنم رژيم اسلامى را تنگ كرده اند و مرتب خواستار باز شد حسابهاى بانك اشان براى واريز كردن غارتهايشان از مردم بيچاره ايران اند!
كسى مثل خاورى رئيس بانك مركزى معلومه راحت راه ا ش اينجا بازه ولي پناهندگان ايرانى در تركيه و غيره بايد سالها در انتظار باشند.
سفارتهاى رژيم لانه تروريستى و جاسوسى عليه ايرانيان است وًبايد بسته بماند.
این انتصابات ملای اهریمنی و هم پییمانش یک حاصل خیلی زیبایی داشت چسباندن این ملا پرستان آشغال طلب به بدنه رژیم جهل و جنایت حالا دیگر جای دوست و دشمن کاملا آشکار شد،
ملای خونخوار منطقه را به آتش و خون کشیده و با این نمایش میخواهد مردم ایران را شریک جرم خود بکند ما باید هوشیار باشیم و از همیشه بیشتر نفرت و انزجار خود را از این رژیم جهنمی اعلام کنیم که ما را با این جماعت منزوی همدست ندانند
کسی که وطن نداره، هیچ چیز نداره... !
مردم عادی هیچ سمپاتی به این آخوندهای مفت خور ندران و همگی میدونن این آخوندهای ۱۰۰۰پدر همگی شیّاد و حروم زاده هستند و نه پدر و مادر حالیشون می‌شه نه زن و فرزند و با توجه به شرایط اقتصادی موجود که همین پفیوز ها مسبب اون هستند درصدی شون رای دادن که این شغال آبدارچی بشه ولی این بی نموشأ که از این آبدارچی حمایت می‌کنن و سعی دارن گند کاری آخوند رو لا پوشونی کنن همه یه مشت دستمال به دست مزدور و دزد و مال مردم خور هستند که دستشون تا آرنج در جیب مردم ایران هست و کارشون آویزون شدن از بیضه‌های آخوند هست یه روز آویزون ممد فریبا یه روز آویزون اکبر کوسه یه روز موسوی یه روز کروبی هر جا که پول و قدرت باشه اینها هم هستند دقیقا مگس که دور انّ و گو جمع می‌شه اینها هم دم کون آخوند چسبیدن
نظرات همه یه جورایی درسته. برای من که مقیم ایران نیستم سخته که نظر قطعی بدم. این مردم ایران هستند که باید قضاوت کنند. من فکر نمی کنم اونایی که به روحانی رای دادند واقعا" بهش باور داشته باشند ولی داستانشون مثل قریقیه که به هر چیز چنگ میزنه. نظر جان برد هم عجولانه بود و هم بد برداشت شد. به هر حال جمهوری اسلامی حتما" کسی رو معرفی میکنه که سیاستهای خودشو دنبال کنه و این در اکثر کشورهای دنیا چه اسلامی و چه غیر اسلامی وجود داره.
من تا قبل از بسته شدن سفارت ایران خیلی از حزب محافظه کار و رهبرش استفان هرپر خوشم نمیومد ولی بعد از این ماجرا طرفدارشون شدم.
به نظر من دولت کانادا تنها دولتیه که ماهیت کثیف رژیم ایران رو شناخته و در مقابلش ایستاده. ای کاش بقیه دولتها هم همین کار رو میکردند و لونه های جاسوسی و فساد ج.ا رو تو کشوراشون تعطیل میکردند.
در مورد انتخابات ایران هم ضمن احترامی که برای مردم قائلم معتقدم یکبار دیکه فریب دسیسه آخوندها رو خوردند و یکی از مهرهها رژیم رو که ارادتش به رهبری ثابت شده و از فیلتر شورای نگهبان گذشته رو برای 4 سال آینده انتخاب کردن که همون قصه هائی که هممون میدونیم بازهم تکرار بشه. شرکت مردم در انتخابات دوباره به رژیم در حال زوال ج.ا فرصت تجدید قوا داد تا برای 4 سال دیگه خون همین مردم رو توشیشه کنه...
در آخر به عنوان یک ایرانی که از رژیم شیطانی ج.ا و مزدورای کثیفش در داخل و خارج متنفرم به همه ایرانیان عزیز و با شرف مثل نویسنده این وبلاگ درود میفرستم.
به امید آزادی ایران از چنگ غاصبین
ارسال یک نظر